پادشاه و گل خرزهره

همه داستان های کوتاه من

همه داستان های من شامل قصه های کوتاه ، قصه های کودک و مقالات مارکتینگ

پادشاه و گل خرزهره

صلاح الدین احمد لواسانی
همه داستان های کوتاه من همه داستان های من شامل قصه های کوتاه ، قصه های کودک و مقالات مارکتینگ

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

پادشاه و گل خرزهره

بر اساس داستانی:  از مهدی میر کیایی

تنظیم برای رادیو: صلاح الدین احمد لواسانی

*******************************

(موزیک)

راوی :        سلام دوستان ......بطور معمول همه پادشاهان ، هرجا زندگی کنن و هر شکل و قیافه ای که داشته

               باشن ،هوس های عجیب و غریبی به سرشون می زنه . پادشاه قصه ما هم از این قاعده مستثنی

               نیست . اون دوست داره مردم کشورش مثل خودش ، کوتوله ، دماغ گنده و تاس باشن .

              اون آدمهایی رو که بی اجازه بخوابش بیآن ،تنبیه می کنه ..... البته تنبیه فقط شامل آدما نیست.

              بلکه درختا وعروسکها  و ....هر چیز دیگه ای که بخواب اون بیاد شامل میشه ......

           پادشاه کوتوله ما اونقدر از خود راضی هست که دوست داشته باشه همه گل های باغچه با تحسین

           نگاهش کنن.

          اون اینقدر خود خواه هست که اگر تمام مدال های دنیا رو بخودش آویزون کنه باز هم دماغ گندش

          آویزون باشه..... چی ؟.......... باور نمی کنین؟ .........خب عیبی نداره خودتون گوش کنین تا

          باورتون بشه.........

(موزیک فاصله)

پادشاه :     ( درحال سوت زدن وخواندن و تجسم نقاشی کشیدن ) دا.....  دارا دا .... دادا....دا ، لای ... لای لا

              ....لالالا ، می کشم من نقاشی .... روی تابلو ....رو کاشی.......  به به  چی کشیدم ...... هض کردم

              ......... آفرین .....مرحبا ..... احسنت بر خودم

ژنرال       ( از پشت در) قربانت بچرخم هزار دور .... ژنرال هستم ..... اجازه شرفیابی می دهید اعلیحضرت ؟

پاشاه       سرت را تراشیدی یا نه ؟

ژنرال    تراشیدم قربانت چرخم .... تراشیدم.

پادشاه     بسیار خب داخل شو

ژنرال     (با قدمهای محکم اما با  قرو فر وارد شده و خود را به شاه می رساند.). (تجسم خم شدن تا کمر)

            خدمتگزارم ...... (تجسم اینکه چشمش به تابلو می افتد) به به چه نقاشی زیبایی. عجب گلی .....

           اجازه بفرمایید ...... (تجسم اینکه خم شده و گل نقاشی شده را می بوید .) به ... به ... عجب

           خوشبوست......... احسنت ..... آفرین

پادشاه    ( تجسم اینکه با نگاه عاقل اندر سفیه در زنرال می نگرد ) بینی ات در کدام جنگ آسیب دیده ؟

ژنرال   بینی جان نثار رو می فرمایید ؟.....

پادشاه   مگر جز تو ابله و من کس دیگری هم اینجا هست؟

ژنرال  ...... نخیر.... قربانت بچرخم هزار دور .... فقط من و جناب همایونی اینجا هستیم. ....

پادشاه    خب ......

ژنرال    قربان ، بینی ام کاملا صحیح و تندرست و چاق و گنده است.

پادشاه     کودن از بوی گل خرزه که ما کشیدم نشئه شدی؟

ژنرال     قدر قدرتا ، ... خر زهره که هیچ ،اگر کاکتوس هم می کشیدید مطمئناٌ خوشبو ترین کاکتوس دنیا بود.

پادشاه    راست گفتی ......... چرا ما خودمان به این نتیجه نرسیدیم ....یادم باشد بدلیل این قصور بگویم صد

           ضربه شلاق بزنند ، توی پدر سوخته را ...

ژنرال   بنده نوازی می فرمایید قربان ..... اما  قربانت بچرخم ، بپاس این محبت ، پیشنهادی دارم .....

پادشاه    بگو.....بگو ..... ژنرال کِ .... ابلهم ...... بگو....

ژنرال   می گویم فرمان دهید همین نقاشی رابر روی دیوارهای شهر بکشند ، تا مردم نیز با لذت آن را ببویند.

پادشاه    ....... هوم  ........ فکر بدی نیست ....... بالاخره مثل اینکه مخ پوک تو هم بدرد هایی می خورد .....

           برو  و سریعا همین کار رو انجام بده .... برو

ژنرال    جان نثارم قربان.....

(موزیک)

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: طنز

تاريخ : یک شنبه 17 آبان 1394 | 22:17 | نویسنده : صلاح الدین احمد لواسانی |
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.